دکتر نادر پروین در سال 1338در قزوین متولد شد و تا مقطع دبیرستان در ایران تحصیل کرد و در سال 1976 برای ادامه تحصیل به انگلستان سفر کرد لیسانس مهندسی مکانیک خود را رادر سال 1981 از دانشگاه برمنگام دریافت کرد و فوق لیسانس خود را در رشته متالورژی صنعتی و مدیریت در سال دریافت کرد در سال 1989 دوره ی دکترای خود در رشته متالورژی پودر به پایان رساند
ایشان مدیر گروه مهندسی متالورژی در سالهای 1389-1384
رییس همایش دانشجویی مهندسی مواد در سال های 1387-1386
عضو هیات مدیره انجمن مهندسین متالورژی1385-تا کنون
مدیر تحصیلات تکمیلی دانشکده از سال1391 تا کنون
بوده اند.
شغل موردعلاقهی شما در کودکی چه بود؟
در هر دوره از زمان هر کس توی زندگیش آرزوهایی داره، من خودم اول دوست داشتم خلبان بشم چون به هواپیما علاقمند بودم ولی بعد ها علاقم عوض شد و دوست داشتم مهندس مکانیک شم و کاری کنم که خودرو دود نکنه چون از دود خودرو ها خیلی ناراحت میشدم کلا هر چیز که محیط زیست رو آلوده میکنه رو دوست نداشتم، دوست داشتم کارم در جهت حفظ محیط زیست باشه.
ممکن بگیید چی باعث شد که خارج بروید؟
برای کسب تجربه تحصیل در خارج کشور از پیش انشگاهی و از روی علاقه به انگلیس رفتم، لیسانس رو رشته مکانیک خوندم و چون توی مکانیک یک سری درس متالورژی هم بود به این رشته علاقه مند شدم و فوق لیسانس رو متالورژی و دکترا رو هم متالورژی پودر خوندم
در دوران دانشجویی علاوه بر درس چه فعالیتی مشغول بودید؟
دوران تحصیل ما همراه بود با جنگ تحمیلی و این مدت ما فعالیت های سیاسی داشتیم که ماهییت رژیم بعثی رو به ایرانی ها یا خارجی هایی که اونجا بودن یا به هم دوره ای هامون توی دانشگاه معرفی کنیم مخصوصا راجع به جنگ شیمیایی خیلی جریحه دار شدیم و سعی میکردیم که نسبت به این نسل کشی افشاگری کنیم
زیبا ترین خاطره از دوران تحصیل و تدریس؟
از خوابگاه دانشگاه استفاده نمیکردم . اونجا با دو برادر دیگم خونه گرفته بودیم. موقعی که رفته بودم سال پنجاه شش بود یعنی موقعی بود که در ایران انقلاب شکل میگرفت، یه رادیو قدیمی روسی داشتیم چون باتری توش مونده بود فاسد شده بود و برد رادیو خراب شده بود، یادم میاد که سه روز وقت گذاشتم تا درستش کنم و بتونم طول موج بگیرم و رادیو ایران رو گوش کنم، اون رادیو پل ارتباطی ما با ایران بود.
تفاوت زندگی دانشجویی در ایران و خارج از کشور؟
خارجی ها میرن سر کار و اگه خیلی علاقه داشته باشن ادامه تحصیل میدن. وارد شدن به دانشگاه آسون تر از ایران اما خارج شدنش سخته. مثلا در ارزیابی سال اول حدود سی درصد ریزش دارن و هر سال تعداد بیشتری ریزش دارن. واقعا هزینه میکنن از نظر امکانات وضعیت دانشجو ها خیلی خوبه در دوره لیسانس هر کس برای خودش اتاق داشت ولی سایر امکانات بین شش هفت نفر مشترک بود.
ویژگی های یک مهندس از دیدگاه شما؟
فردی که مهندس میشه میبایست که با اطلاعاتی که داره مشکلات رو تجزیه و تحلیل کنه و براشون راه حلی با دید طراحی اتخاذ کنه. به نظر من سیستم آموزش و پرورش ما چون امکانات کمی در اختیارش هست و تعداد دانش آموزان ما زیاد هستند نمیتونه به اون رسالت عمل کنه و بیشتر آموزش رو مد نظر گرفته و به نظر من یاد دادن هر مفهوم علمی به دانش آموز باید از طریق کار های عملی باشه یعنی بحث آزمایشگاه واقعا خوب دیده بشه و تنش و اضظراب به آرامش و لذت تبدیل بشه و دغدغه نمره نداشته باشه و فقط ارزیابی بشه و آموزش مطالب از طریق گروه باشه، این دانش آموز وقتی وارد محیط دانشگاه میشه مصلما دیدش با کسی که صرفا تئوری خونده فرق میکنه.
به جایزهی نوبل فکر میکنید؟
به نظر من همه باید در مسائل علمی همیشه خودشون رو در اوج ببینن و به انرژی مثبتی که از این طریق میاد و واقعا هم اثر زیادی داره فکر کنن. به نظر من هرکسی با هر شغلی همیشه باید خودش رو توی بالاترین نقطه ببینه، بهترین ماشین هارو سوار شه، در بهترین خونه ها زندگی کنه و به وضعیت موجود راضی نباشه. اگر اینظور باشه یه نیرویی بهش میده که تلاش میکنه به اون برسه.
برنامه منظم روزانهی شما چطور است؟
سحر خیزم، صبح معمولا بعد از نماز یه ورزش نیم ساعته دارم و بعد از خورن صبحونه راه میوفتم به سمت دانشگاه، معمولا هم ماشین نمیارم و همراه نیم ساعت پیاده روی تا ایستگاه با مترو به دانشگاه میام، بعد از ظهر هم با سرویس اساتید خونه میرم. توی دانشگاه بخشی از کارمون کار اجرایه و الان مسئول تحصیلات تکمیلی دانشکده هستم، بخشی از کارمون هم کار آزمایشگاهی و تحقیقاتیه که با دانشجویانی که با من پروژه دارم وقتم رو صرف میکنم، بعضی از پروزه ها صنعتیه و یه بخشی هم آموزشیه.
در اوقات فراغت چه کارهایی انجام میدهید؟
معمولا اوقات فراغت رو با ورزش پر میکنم و هفته ای دوبار شنا میرم. تلویزیون هم فقط اخبار بیست و سی و بحث های علمی رو نگاه میکنم. شبکه های اجتماعی در گروهای تلگرامی عضوم و تا اونجایی که وقت کنم میخونم
آیا به کارهای هنری علاقهمند هستید؟
کار هنری رو خودم انجام نمیدم ولی موسیقی گوش میدم
استقلال یا پرسپولیس؟
(... با خنده...) از هر تیمی که بازی جوان مردانه داشته باشه حمایت میکنم. چون بگیم استقلالی یا پرسپولیسی نشون میده که خوب تصمیمات سیاست مداران اون تیم یا کسانی که تصمیم میگیرند رو چشم بسته قبول کنیم در صورتی که به نظر من این درست نیست. بایستی تیمی رو تا یه زمانی حمایت کنی که بازیشون جوان مردانه باشه
به نظر شما وضع کسب و کار در کشور چگونه است؟
از طرفی کار هایی برای حمایت از نیرو های متخصص صورت گرفته مثل شرکت های دانش بنیان، پارک های علم و فناوری و مراکز رشد. در مجموع کار های خوبی که برای چگونگی ارتباط اینها و حمایت از نیرو های متخصص و جوان صورت گرفته ولی خب هنوز به حالت ایده آل نرسیده است.
آینده کاری متالورژی را چگونه می بینید؟
خوب این بخشیش دست خود ماست بخشیش هم نیست، به هرحال اون رکودی که تو کشور حاکمه روی همه چیز تاثیر میذاره، خوب الان واحد های تولیدی هستند که به تعطیلی کشیده شده اند که این دست ما نیست سیاست کلی دولت و نظامه. امید واریم از این حالت خارج ششیم. چون وقتی تورم و رکود با هم باشه نرخ بیکاری هم بالامیره چه در قشر تحصیل کرده و چه بقیه قشر ها. ولی اون قسمت که مربوط به خود ما میشه به نظر من خود بچه ها اگه بتونن یه ارتباطی با صنعت برقرار کنن و توی کاراشون نوآوری داشته باشند، یه چیزی که نیاز کشور باشه رو کار کنن چه خدمات مهندسی، چه مشاوره مهندسی یا چه تولید رو استاد بشن و حرف اول رو بزنن میتونن موفق شن. خیلی از دانشجویان رو میشناسم که وقتی با دیده باز فارغ التحصیل شدن و رفتن توی صنعت اون شغلی که قبلا داشتن رو با یه نگرش دیگه ای انجام میدن، مهندسی تر و بهتر ادامه میدن.
به نظر شما ضعف متالورژی کشور در چیست؟
از نظر علمی ما خیلی خوبیم، از نظر تکنولوژیکی ما خیلی مشکل داریم. مقالات زیادی رو استاید ما و دانشجویان ما دارن چاپ میکنن که با این پک فکتور خیلی بالا چاپ میشه اما چرا نیمتونیم از این علم در جهت تولید ثروت استفاده کنیم، جواب برمیگرده به تکنولوژی و اینکه قیمت تمام شدش رو پایین بیاریم که ریشه نبود تکنولوژی برمیگرده به آموزش و پرورش ما که بچه ها رو خلاق بار بیاره تا از این علم استفاده کنن و کاربرد علم رو در رشته های مختلف خوب پیاده کنه.
چرا به ایران برگشتید؟
(...با جهره جدی گفتند...) خیلی ها این سوال رو از میپرسن و جواب میگم احساس من اینه و اون موقع هم همین بودکه با هزینه این کشور و این ملت رفتم اونجا درس خوندم و یه جوری خودم رو مدیون می دیدم به مردم خودم و کشورم و اون لذت که یه آدم توی کشور خودش میبره از کاری که انجام میده هیچ موقع تو اونجا نیست در صورتی که من میتونستم همون جا هم بمونم یازده سال خوب که اونجا بودم ویزای دائم بگیرم و اونجا مشغول به کار شم. هیچ موقع خودم رو متعلق به اونجا نمیدونستم. زمان خیلی دوشواری هم به ایران برگشتم سختی های زیادی هم کشیدم اما الان پشیمون نیستم
اگر به عقب بازگردید حاضر به ادامهی همین راه هستید؟
بله به نظرم راهم درست بوده
چه توصیه هایی به دانشجویان میکنید؟
من از دانشجویان این تقاضا را دارم که شغل اصلی و رسالت اصلی شون دانشجو بودنه و دنبال علم و دانش باشن در کنار اون پژوهش هم هست یعنی وقتی علاقش رو فهمید که چیه دنبال علاقش بره و روی پروژه ای واقعا تبحر روی موضوع خاصی داشته باشن مثلا توی جوشکاری از همون ابتدا کار کنن. اگر علم رو سر لوحه کارشون قرار بدن دیگه بقیه کارای فوق برنامه در خدمت هدفشون باشه
چه کتاب هایی را دوست دارید و برای مطالعه به دانشجویان توصیه میکنید؟
کتاب های روانشناسی و اجتماعی رو دوست دارم و کتاب هایی در مورد خانواده رو توصیه میکنم چون جامعه رو خانواده میسازه و اگر ما خانواده رو به عنوان مقدس ترین نهاد یک جامعه فرض کنیم و اون خانواده اگه سالم باشه و خانواده های دیگه هم سالم باشن از این جمع اینا نتیجه خوب میشه اما اگه خانواده منسجم نباشه یک رنگ نباشه پراکنده باشن و هرکس حرف خودش رو بزنه و تشدد توشون باشه نباید انتظار داشت که نتیجه خوبی ازش بیاد بیرون. بنابراین اون کتاب ها باعث بشه که ما دانش مون از نهاد خانواده بیشتر بشه خیلی کمک میکنه و ابتدای کار برای دانشجویی که هنوز ازدواج نکرده هینطور تبحر هایی برای بعد ازدواج بتونه پیاده کنه و اون هم تعامل با فردیه که اومده توی زندگی جدیدش و میخوان یه زندگی خوبی در کنار بچه هاشومن داشته باشن و بعد از اون کتاب هایی هست در مورد تربیت کودکان. به هرحال هر دوره از زمان یه سری کتاب ها، یه سری از دانش ها چیزایی هست که آدم احساس میکنه احتیاج داره بهش و باید بدونه.